وظيفه اخلاقي حاميان جراحي اقتصادي
احمد ميدري
برخلاف كساني كه اصلاح قيمتها را بزرگترين مساله اقتصاد ايران ميدانند من ازجمله كساني هستم كه اعتقاد دارم مساله اصلاح قيمتها مسالهاي بسيار فرعي است و مسائل بسيار مهمتري وجود دارد كه اصلاح قيمتها آن را بهطور كامل تحتالشعاع قرار ميدهد. از پنج دولت پس از جنگ چهار دولت الگوي پيشنهادي اصلاح قيمتها به سبك شوك درماني را پذيرفتند. دولت رفسنجاني اولين دولت بود و در ناكامي اين جراحي اقتصادي امروز كم و بيش اتفاقنظر وجود دارد. دولت خاتمي تدريجگرايي را پذيرفت و هر ساله 10 درصد قيمت حاملهاي انرژي و چند سال هم قيمت گندم را افزايش داد. اين دولت موفقتر از همه دولتها بود و تدريجگرايي و نه شوك درماني را انتخاب كرد. دولت احمدينژاد قيمت حاملهاي انرژي را يكباره افزايش داد. او نيز ناموفق بود، اما در فهم تجربه دولت احمدينژاد عموما به خطا رفتند. احمدينژاد دوبرابر افزايش قيمت حاملهاي انرژي را به مردم يارانه داد و به ازاي هر ايراني قيمت حاملهاي انرژي را 23 هزار تومان افزايش داد، اما به هر نفر 42 هزار تومان داد. مابقي پول را از پالايشگاهها، شركتهاي آب، برق و فاضلاب گرفت. اگر احمدينژاد براي بار سوم رييسجمهور ميشد همه زيرساختهاي ايران مستهلك و ويران ميشد. دولت روحاني و دولت رييسي راه احمدينژاد را رفتند اما فوت كوزهگري را خوب نياموختند. اين دو رييسجمهور هر قدر قيمتها را افزايش دادند به جيب مردم يارانه ريختند، اما مردم ناراضي شدند. در دولت روحاني 20 ميليون نفر يارانه معيشتي نگرفتند و بهطور قطع ناراضي شدند و آنها كه يارانه هم گرفتند، راضي نبودند. اگر رضايت مردم را ميخواهيد مانند احمدينژاد علاوه بر تمام درآمد حاصل از افزايش قيمت حاملهاي انرژي از تمام شركتهاي دولتي پول جمع كنيد و به مردم بدهيد، اما بدانيد اين سياست به معناي ويراني بيشتر اقتصاد ايران در ظرف چند سال است. با اين وجود اعتقاد دارم امروز بايد هزينههاي اجراي اين سياست را به حداقل رساند و هر كاري براي جلوگيري از بدتر شدن وضعيت انجام داد. متاسفانه طرفداران جراحي اقتصادي همواره پس از اجراي شوك درماني سكوت ميكنند. در تابستان 1398 يعني تنها 6 ماه قبل از افزايش قيمت بنزين 52 كارشناس اقتصادي به رييسجمهور نامه نوشتند و خواستار افزايش قيمت حاملهاي انرژي شدند. پس از اجرا به يكي از امضاكنندگان نامه به رييسجمهور زنگ زدم و گفتم شما مشوق اين سياست بوديد چرا سكوت كردهايد و حمايت نميكنيد. در پاسخ گفت اجرا غلط است و نميتوان از اين اجرا حمايت كرد. اين رفتار به نظرم غيراخلاقي است. اگر نظام اجرايي را نميشناختيد و به دولت توصيه كرديد هم نظر غيركارشناسي داديد و هم رفتار غير اخلاقي مرتكب شدهايد. چرا كارشناس بدون شناخت نظام اجرايي سياستي را پيشنهاد ميكند. اما از سوي ديگر با فرض تفاوت شيوه اجرا با آنچه شما شيوه درست ميدانيد بايد آستين بالا بزنيد و براي اصلاح شيوه اجرا وارد گود شويد. وظيفه اخلاقي ديگر درس گرفتن از تجربههاست. نگاه يقيني كه برخي دوستان به شوك درماني و اصلاح يكباره قيمتها دارند مانند يقين مومناني است كه بهشت را ميان دو انگشتان پيشواي خود ميبينند. اقتصاد و سياستگذاري علم تجربي است. اصلاح قيمتها در پنج دولت پس از جنگ تجربه كافي براي باز انديشيدن و تجديدنظر در اختيار ما قرار ميدهد. اصلاح قيمتها مساله فرعي اقتصاد ايران است. حمايت كنيم اما عبرت بگيريد.